قانون 1+50 فوتبال آلمان

قانون خاص 1+50 فوتبال آلمان

قانون 1+50 فوتبال آلمان قطعا یکی از موضوعات مهم در سطح فوتبال این کشور و البته قاره اروپا است. بهتر است همین اول به معرفی این قانون جنجالی بپردازیم. جایی که در سال 1988 سازمان لیگ فوتبال آلمان این قانون را به تصویب رساند. که در آن اعضای باشگاه که در واقع همان هواداران تیم ها هستند، دارای 51 درصد از سهام باشگاه و در اختیار گیرنده تصمیمات کلان باشگاه بوده، و مابقی آن میتواند در اختیار یک شرکت یا شخص قرار بگیرد. همین عامل سبب شده تا بسیاری این قانون را کاملا درست یا نادرست بدانند. عده ای تحت مالکیت قرار گرفتن باشگاه را متضاد با ارزش های باشگاه و اعضای آن دانسته و معتقدند سبب نابودی فوتبال این کشور می شود. اما واقعا قانون مالکیت فوتبال آلمان خوب است یا نه؟

قانون 1+50 چه میگوید؟

آشنایی با قانون 50+1 باشگاهی آلمان

همانطور که قانون بوسمن سبب تحول فوتبال در دنیا شد، این قانون نیز تاثیر بسیاری بر فوتبال باشگاهی ژرمن ها داشته است. در واقع اهمیت سلطه هواداران به عنوان سرمایه های اصلی باشگاه ها، بسیار مهم است. در واقع با اجرای این قانون، تحول شگرفی در بحث هواداری در فوتبال پدید آمد. چرا که با این شرایط، تصمیمات هواداران در امور جاری یک باشگاه بسیار پر رنگ تر می شود. تنها نکته ای که در این رابطه وجود دارد، برخی استثناها در اجرای قانون مالکیت فوتبال آلمان است. جایی که یک تبصره برای اجرا این قانون در نظر گرفته شده است. اما آنچه که در تمامی این سال ها ثابت بوده تاثیر هواداران و اصرار آن ها به حفظ این میراث است. شاید جمله “این تیم متعلق به هواداران است” مصداق بارزی در فوتبال باشگاهی آلمان است!

به صورت کلی در فوتبال آلمان اگر شخص یا بنگاه اقتصادی، برای مدت 20 سال پیاپی، از یک باشگاه حمایت مالی کرده باشد، میتواند سهام دار عمده آن نیز شود. تا جایی که شاهد حضور تیم های ولفسبورگ (تحت مالکیت شرکت فولکس واگن) و بایرلورکوزن (تحت حمایت شرکت بایر) هستیم. ضمن اینکه اخیرا نیز دتمار هوب مالک نامدار تیم هوفنهایم نیز به این دو تیم پیوسته و سهام دار اصلی این باشگاه شده است. اتفاقی که با اعتراض سایر تیم ها همراه بوده و آن ها علاقه ای به قدرت گرفتن یک شخص یا یک شرکت بر روی یک تیم ندارند. در هر صورت تا به اینجا متوجه داستان قانون 1+50 فوتبال آلمان و البته تبصره مهم آن شدیم.

ورود خارجی ها به فوتبال آلمان ممنوع

عدم حضور سرمایه گذاران خارجی به دلیل قانون مالکیت فوتبال آلمان

فوتبال، به عنوان یکی از صنعت های مهم اقتصادی به شمار می رود. صنعتی که کاملا قادر است تا دنیا را تحت تاثیر خود قرار داده و پول های کلانی در آن جابجا می شود. این شرایط محیطی را برای عرض اندام اشخاص، شرکت های معتبر و حتی دولت ها نیز فراهم کرده است. تا جایی که شاهد حضور پر رنگ قطری ها، اماراتی ها و حالا عربستانی ها در این حوزه هستیم. البته که بسیاری از شرکت های بزرگ آمریکایی و اروپایی نیز سال ها در این عرصه فعالیت میکنند. اما نکته مهم در این رابطه، میل و رغبت آن ها برای تیم داری و صرف هزینه است. تا جایی که در حال حاضر مالکیت بسیاری از تیم های لیگ انگلیس، به عنوان برترین لیگ دنیا در اختیار مالکان خارجی است.

اما با نتوجه به قانون قانون 1+50 که در آلمان اجرا می شود، شاهد هیچ شرکت خارجی در آن نیستیم. در واقع با توجه به این قوانین، آلمان ها ترجیح میدهند به سبک خود باشگاه داری انجام داده و دلایل خاص خود را دارند. گرچه نباید از تیم لایپزیش که تحت مالکیت ردبول آمریکا است، بگذریم. تیمی که مالکان آن با خرید امتیاز و از لیگ سطح 5 این کشور به شکلی اصولی شروع به کار کردند. اما هیچ سرمایه گذاری نمیتواند یک شبه باشگاه بایرن مونیخ یا دورتموند را خریداری کند. اتفاقی که برای منچستر سیتی یا نیوکاسل رخ داد. در واقع با قانون مالکیت فوتبال آلمان، درب های این کشور برای ورود سرمایه گذاران خارجی باز نیست. البته عدم امکان تحت مالکیت داشتن کل باشگاه نیز عاملی است که شخص یا شرکتی رغبت به حضور در آن نمیکند.

آیا قانون 1+50 سبب تضعیف باشگاه های آلمانی است؟

آیا قانون 1+50 سبب تضعیف فوتبال آلمان شده است

همواره در مورد نکات مثبت و منفی این قانون در این کشور بحث است. اما آنچه که مسلم است، هواداران فوتبال در آلمان، پشتیبان و حامی سر سخت این قانون هستند. در واقع آن ها ترجیح میدهند تا امور باشگاه در اختیار خودشان باشد تا اینکه یک فرد یا شرکت خارجی آن را در اختیار داشته باشد. در واقع حفظ سنت و ارزش های باشگاه برای هواداران بسیار مهم است. به همین خاطر هوارادان به عنوان سهام داران عمده تیم ها، رابطه نزدیک خود با باشگاه را از جمله نکات مثبت قانون 1+50 ارزیابی میکنند. ضمن اینکه قیمت پایین بلیط ها، توجه به آکادمی و زیر ساخت فوتبال از دیگر این دلایل است. در واقع یکی از دلایل پر بودن استادیوم ها در آلمان، میتواند همین حمایت مالکان اصلی از تیم باشد.

تنها نکته منفی که از سوی برخی عنوان می شود، عدم حضور سرمایه خارجی در این کشور است. چرا که هیچ شخص یا شرکتی تمایل ندارد که با صرف هزینه بسیار، تنها 49 درصد سهام باشگاه را در اختیار داشته باشد. که عملا کم تر از قدرت هواداران بوده و در نتیجه در تصمیمات نظر نهایی را نخواهند داشت. این عدم حضور سرمایه گذاران، سبب شده برخی عنوان کنند که دلیل عدم نتیجه گیری تیم های آلمانی در رقابت های اروپایی، همین مسئله است. چرا که پرداخت دستمزدها در بوندس لیگا نسبت به لیگ جزیره یا تیم های متمول چون پاریس پایین تر است. در واقع این شرایطی است که سبب شده تا ستاره ها خیلی زود بوندس لیگا را به مقصد تیم های متمول با سرمایه گذاران خارجی ترک کنند.

اگر قانون مالکیت فوتبال آلمان در تمام لیگ ها اجرا شود

درخواست اجرا قانون مالکیت فوتبال آلمان در سایر لیگ های اروپایی

در صورت اجرا این قانون، بی شک شاهد یک انقلاب در فوتبال باشگاهی اروپا خواهیم بود. فوتبالی که برای بازیکنان دستمزد بیشتر نسبت به سابقه تیم ها اهمیت بیشتری دارد. به عنوان مثال در سال 2022 که واینالدوم ستاره لیورپول با باشگاه بارسلونا به توافق رسیده بود، اما با پیشنهاد بالاتر پاریس سن ژرمن ناگهان سر از این تیم درآورد. در صورتی که قانون 1+50 فوتبال آلمان در تمام لیگ ها اجرا شود، شاهد تغییر مالکیت تیم های سیتی، نیوکاسل، پاریس و … خواهیم بود. در این صورت دیگر شاهد صرف هزینه های سنگین و پرداخت های کلان به بازیکنان نخواهیم بود. در آن صورت شاید رقابت در فوتبال به شکل عادلانه تری دنبال شود. تا شاید دوباره شاهد قهرمانی تیم هایی چون هامبورگ یا استون ویلا در اروپا باشیم!

البته که در تمامی این سالها یوفا تلاش کرده تا با ایجاد قانون فرپلی مالی، تعادل بیشتری را در فوتبال ایجاد کند. در واقع قرار نیست که سطح همه تیم ها یکی باشد، چرا که در این صورت رقابت تا حدود زیادی از بین میرود. اما عدم جلوگیری از افزایش بسیار زیاد سطح تیم ها نیز از جذابیت بازی ها کم میکند. به همین خاطر حداقل در فوتبال اروپا که سنبل اصلی فوتبال باشگاهی در دنیاست، ایجاد تراز مالی بسیار مهم است. ترازی که البته برخی تیم های متمول تلاش دارند که با شیوه های مختلف آن را دور بزنند. مانند تیم های سیتی و پاریس که همواره حواشی زیادی را در این خصوص و کمک دولت های قطر و امارات پشت خود دارند. در هر حال باید دید که قانون 50+ 1 آلمانی ها میتواند ادامه دار و سودمند باشد، یا خیر.

دیدگاهتان را بنویسید