توسط : آندرس اسکوبار ملی پوش کلمبیایی، که نه به واسطه حضور در رقابت های جهانی فوتبال، بلکه حادثه ای که برایش رخ داد، تبدیل به نامی آشنا بین فوتبال دوستان شد. در دنیای فوتبال بسیار پیش آمده که یک بازیکن عامل شکست تیم خود می شود. این اتفاق میتواند با یک گل به خودی که سبب شکست تیم شود، یا اشتباهات مهلک دیگر رخ دهد. در واقع درست است که فوتبال یک ورزشی تیمی است، اما عملکرد تک تک بازیکنان برای تماشاگران قابل درک است. مخصوصا که تعصب و اهمیت آن تیم باشگاهی یا ملی برای برخی تیفوسی ها اهمیت زیادی داشته باشد. آن زمان است که بازیکن باید فشار زیادی را برای ادامه کار تحمل کند. اما داستان اسکوبار کمی متفاوت تر است. چرا که مجالی برای جبران و یا فراموشی آن برایش باقی نماند.
داستان آندرس اسکوبار، از مدلین تا کالیفرنیا
اسکوبار در 13 ژوئیه 1967 در شهر مدلین کلمبیا به دنیا آمد. علاقه و هیجان فوتبال، در بین عاشقان فوتبال در آمریکای جنوبی، خیلی زود آندرس را نیز تحت تاثیر قرار داد. تا جایی که به شکلی جدی به سمت این ورزش حرکت کرد. با عضویت در تیم جوانان اتلتیکو ناسیونال، خیلی زود و در 20 سالگی توانست به تیم اصلی و بزرگسالان نیز دست یابد. پس از دو سال او تصمیم گرفت تا راهی اروپا و تیم یانگ بویز سوئیس شود. البته که آنجا توفیق چندانی نداشت و به ناسیونال بازگشت. از سال 1988 به واسطه بازی خوب خود به تیم ملی کلمبیا نیز دعوت شد. در حالی که تنها 21 سال سن داشت. عضویت در تیم ملی کلمیبا تا سال 1994 و حضور در جام جهانی به عنوان کاپیتان ادامه داشت.
بی شک نقطه عطف زندگی اسکوبار، در این رقابت ها رقم خورد. در واقع آرزوی هر بازیکنی حضور در رقایت های جهانی فوتبال است. و البته تماشاگرانی که با شدت و هیجان زیادی آن را دنبال می کنند. کلمبیا در این رقابت ها در گروه A با تیم های رومانی، سوئیس و آمریکا میزبان همگروه شد. آن ها در مسابقه اول بازی را 3 بر 1 به رومانی واگذار کردند. سپس به مصاف آمریکا میزبان رفتند و 2 بر 1 شکست خوردند. تا برد روز آخر در مقابل سوئیس هم مانع از عدم صعود آن ها به مرحله بعد نشود. همه چیز عادی است، اما شکست در برابر آمریکا با گل به خودی آندرس اسکوبار رقم خورد. گلی که اگر به ثمر نمیرسید، شاید زمینه ساز صعود کلمبیایی ها به دور بعدی میشد. اتفاقی که برای برخی از هواداران متعصب این تیم قابل هضم نبود.
تصمیم مهم پاکو پیش از بازی با آمریکا
پیش از بازی با امریکا، پاکو سرمربی تیم کلمبیا، پس از نمایش ضعیف در دیدار نخست مقابل رومانی، گابریل گومس ستاره خط میانی خود را از لیست کنار گذاشت. دلیل آن هم تهدید به مرگ این بازیکن بود. در واقع با توجه به قدرت تیم کلمبیا، بسیاری گمان میکردند که این تیم میتواند حتی مدعی جام باشد. انتظاری که فشار زیادی به بازیکنان تحمیل کرده بود؛ و البته توقعی که بسیار بالا بود. سرانجام در 22 ژوئن در ورزشگاه Rose Bowl در برابر 93 هزار تماشاگر، این دو تیم به مصاف هم رفتند. آمریکایی ها که به دلیل شرایط میزبانی سوار بر بازی بودند، سانتری را در دقیقه 34 روی دروازه کلمبیا فرستادند. که آندرس اسکوبار با اشتباه در محاسبات، دروازه خودی را باز کرد. تا زمینه شکست کلمیبا در برابر میزبان فراهم شود.
این گل، که بسیاری از فوتبال دوستان از آن به عنوان “گل مرگ” یاد میکنند، زمینه ساز اتفاقی تاریخی برای این بازیکن شد. بازیکنی که تا آن زمان یکی از ستاره های خط دفاعی کلمبیا نیز محسوب میشد. اشتباه در محاسبه باعث شد تا اسکوبار به اشتباه دروازه خودی را باز کند. تا با این گل شرایط بازی با توجه به حواشی موجود برای کلمبیا بسیار سخت تر از قبل شود. در پایان نیز تیم آمریکا توانست با نتیجه 2 بر 1 از سد کلمبیا بگذرد. تا کورسوی امید این تیم برای راه یابی به مرحله بعد از بین برود. در پایان بازی نیز عامل شکست معرفی و انگشت اتهام به سمت آندرس اسکوبار دراز شد. بازیکنی که با گل به خودی که زد، زمینه ساز حذف کلمبیا شده بود. اتفاقی که برخی تندروهای این کشور تحمل کردن آن سخت بود.
ترس از بازگشت به کشور
پس از ناکامی تیم ملی کلمبیا در این رقابت ها، و حذف به عنوان تیم آخر، بسیار از بازیکنان تهدید به مرگ شدند. در واقع در کشورهای آمریکای جنوبی، همواره برخی مسائل بسیار جدی است. به همین خاطر بسیاری از بازیکنان، پس از رقابت ها در آمریکا ماندند. تا خشم عمومی علیه آن ها فروکش کند. اما در این میان اسکوبار ترسی از بازگشت نداشت. او در یک مصاحبه به رسانه ها گفته بود:
درست است که تیم ما حذف شد، اما یک فرصت بینظیر و تجریه ای فوق العاده به دست آوردیم . از این دست فرصت ها باز هم به دست می آید، چون که قرار نیست زندگی در همین نقطه درجا بزند.آندرس اسکوبار
اسکوبار که در دیدار آخر برابر سوئیس نمایش بسیار خوبی داشت، اما به دلیل همان گل، مورد غضب قرار داشت. اگرچه با توجه به عملکرد او که در آن زمان تنها 27 سال داشت، مورد توجه بسیاری از تیم های بزرگ اروپا نیز قرار گرفته بود. به همین خاطر با پیشنهادی از تیم میلان ایتالیا که یکی از بهترین تیم های اروپا محسوب می شد، قرار گرفت. اسکوبار که به زادگاهش علاقه بسیاری داشت، تصمیم گرفت پیش از انتقال به میلان دوباره به مدلین بازگردد. اگرچه که میتوانست خیلی راحت از آمریکا به ایتالیا نقل مکان کند. اما همین علاقه، تعصب و البته ذات درست او، کار دستش داد.
شب سیاه آندرس اسکوبار
پس از رقابت های جام جهانی، اسکوبار که به کشورش بازگشته بود، به همراه نامزد و دوستانش شب را در یک کلوپ شبانه میگذراند. در واقع او که در آستانه پیوستن به میلان بود، تا حدودی میخواست جشنی نیز برای خود بگیرد. در طول شب برخی افراد با هجوم به سمت او و خطاب کردن عبارت “تو یک خائن هستی” برایش خط و نشان کشیدند. پس از مدتی و در حدود ساعت 3 نصب شب، اسکوبار که در حال حرکت به سمت پارکینگ بود، با 3 مرد و یک زن درگیر لفظی پیدا کرد. آن ها او را خائن خطاب میکردند. در حالی که آندرس سعی داشت تا برایشان توضیح دهد آن گل فقط یک اتفاق بود، ناگهان یکی از آن ها شروع به تیراندازی میکند. تنها 45 دقیقه بعد، آندرس اسکوبار در بیمارستان، جان خود را از دست می دهد.
خداحاظفی با شکوه با یک جنتلمن
در مراسم ختم اسکوبار، نزدیک به 120 هزار نفر شرکت کردند. بسیاری از این اتفاق متاثر و غمگین بودند. حتی رئیس جمهوری کلمبیا نیز با حضور در این مراسم، از آندرس به عنوان یک قهرمان یاد کرد. امروزه مجسمه آندرس اسکوبار نیز در این کشور ساخته شده است. بسیاری از افراد حتی هم تیمی های او معتقدند، همواره به یادش هستند. و هر بردی که برای کلمبیا رقم بخورد، یک یادبود برای آندرس است. در واقع شاید بسیاری از کلمبیایی ها از آن گل به خودی ناراحت شده بودند، اما قطعا راضی به مرگ هموطن خود نیز نبودند. این اتفاق تراژدی تاثیر بسزایی در ذهن و روح هواداران فوتبال و کشورها بر جای گذاشت.
کاسترو مونیوز، فردی که به طرف اسکوبار شلیک کرده بود، ابتدا به 43 سال زندان محکوم شد. سپس مدت زمان محکومیت او به 27 سال کاهش یافت. و در کمال شگفتی در سال 2005 و پس از 11 سال او از زندان آزاد شد. دلیل آزادی او نیز رفتار مناسب در طول مدت محکومیت عنوان شد. این اقدام خشم خانواده اسکوبار را در پی داشت. تا جایی که آن ها گفتند که این اقدام موجب شرم کلمبیا است. آن ها معتقد بودند که امروز آندرس با این تصمیم دو بار کشته شد.
